بعضی از عزیزانی که هیچ مطالعه ای ندارند از مطالعه و تفکر فقط دنبال کردن اخبار نه چندان قابل استناد تو پیام رسانها رو ملاک میدونند این روزها دارند برای کریسمس خودشون رو اماده میکنند بماند که یلدای خودمون هم به سبک امروز توش بحث است اما مردم و برام خیلی جالبه بلک فرایدی هم در بین اقشار شیوع پیدا کرده خود بنده امروز داشتم از دو طلبه حوزوی میشنیدم دارن از حراج اخر سال و از این قبیل قضایا صحبت میکردند که این نشون دهنده اینه ما حالمون اصلا خوب نیست خودمون خبر نداریم چنان غرق در اوهام شدیم که نمیدونیم چی به چیه.

اگه این وسط کسی از جاش بلند بشه یه تی بخوره حداقل به داشته های خودش اضافه کنه باید نذر و نیاز کنیم اما درهرحال کار اساسی در این دوران حذف افکار و اعتقادات تنها نیست حذف خودمون هست. وقتی فرهنگ ما دستخوش تغییر میشه خود ماهم تغییر میکنیم. همونها که الان دارن برا کریسمس خودشون رو اماده میکنن و خیلی ها هم کلا با اعتقادات هم سر و کاری ندارند حالا چه دینی مذهبی و چه ملی و فرهنگی ، این وسط یه عده میگن شما سخت میگیرین بزارین خوش باشه حالمون از بس گریه کردیم پدرمون در اومد دین شما خلق های شماست و از این دست راجیف. این عده همونها هستن که حتی کل زندگیشون یه صفحه کتاب هم مطالعه نداشتن و اگر هم داشتن رمانهای عشقی بوده و یا دنبال کردن سریالهای مزخرف عشقی ترکیه ای و این تمام داشته های علمیشونه اگه اینستاگرام توییتر و فیس بوک رو اضافه نکنیم.

بگذریم

یه مقایسه کوچیک براتون درادامه از انجیل میزارم.

مگه میشه کتابی که کلام خداست در دو کتاب به یک اسم دو جور متفاوت باشه. در چاب یک دوره با چاپ یک دوره دیگه.

به مناسبت ایامی که دارین کاج هاتون رو زینت میدهید به این مقایسه کوچیک توجه کنید تا در پستهای بعدی بازم براتون بزارم.

 

ترجمه قدیم: انجیل متی

بابهای :

۱۸.امّا ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند، او را از روح‌القدس حامله یافتند.

 

 

 

۱۹.و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند. .

 

 

 ترجمه هزاره نو:انجیل متی

بابهای         

۱۸.تولد عیسی مسیح این‌چنین روی داد: مریم، مادر عیسی، نامزد یوسف بود. امّا پیش از آنکه به هم بپیوندند، معلوم شد که مریم از روح‌القدس آبستن است.

۱۹.از آنجا که شوهرش یوسف مردی پارسا بود و نمی‌خواست مریم رسوا شود، چنین اندیشید که بی‌هیاهو از او جدا شود

 

شاید در ظاهر هر دو باب یا همون ایه خودمون فرقی با هم ندارند اما لطفا بیشتر دقت کنید. در ادامه براتون خواهم آورد .


ناله دیگه بسه

بعضی عزیزان در بخش نظرات خصوصی لطف میکنند بنده رو مورد ناسزای خودشون قرار میدهند بابت مطالبی که مینویسم. 

چندمسئله را باید خاطرنشان کنم که بنده فقط دل نوشته های مبتدی و کاملا به دور از تخصصی در هر زمینه ای مینویسم این صفحه به نام خودمم هست اما سالهاست مطالب در زمینه های  مختلف مینویسم دوم اینکه کاره ای نیستم و مرتب دارم نقد میکنم از بوروکراسی اداری بی نظمی و مشکلات از این قبیل پس دلسوز هستم اما هرچیزی اصولی داره. سوم این همه صفحات در محیط های مختلف مجازی هست که روشن و واضح و تخصصی در زمینه های مختلف دارن کار میکنن این وب نوشته خیلی کمتر از اون چیزی هست که بخاد برای کسی تاثیری داشته باشه اما باز هم از مخاطبان چه نقاد و چه موافق ممنونم وقت میزارن مطالب ناچیز بنده رو مطالعه میکنند.

درهرحال ایراد و اشکال زیاده اما بدی ما ایرانی ها اینه از تنبلی زیاد همه موانع نرسیدن هامون رو میندازیم گردن بقیه درحالی که هر عملی پاسخ عملی دیگه شاید در وقتی و مکانی دیگه باشه ما باید از خودمون به ساخت و ساز بپردازیم و بعد از کناردستی مون انتظار داشته باشیم . مدینه فاضله ساختنش سخت نیست خیال و اوهام هم نیست فقط باید هر آدم بتونه در یک دقیقه نه سالها و عمری تنها یک دقیقه دقیق و عمیق فکر کنه آیا جایی از زندگی خطایی نداشتیم که مرتب ناله کنیم و بندازیم گردن زمین و زمان ایا تمام تلاشمون رو کردیم ؟

من که فکر نمیکنم

درهرحال مدتی زمانی برای دل نوشته ندارم و از این پس تجربیاتم در زمینه های تخصصی رو بیشتر به اشتراک میزارم شاید ناسزاهای بیشتر علمم رو هم بیشتر کنه.

یاحق

 


مدتی که گذشت توان نوشتن نداشتم باخودم میگفتم آخه چرا وقتی مملکت گل و بلبله من ناله کنم. مردم کشته میشن انگار نه انگار. فریب میخورن انگار نه انگار. نفاق و دو دستگی می افته انگار نه انگار. ی و رشوه وی میشه انگار نه انگار. توخیابونا وقتی میری قدم بزنی انگار ناف اروپا داری قدم میزنی همه رسما اومدن تا دیده بشن و اززندگی عادی خودشونم عقب افتادن انگار نه انگار، خلاصه همه میندازیم گردن هم.

وزیر وزرا یا استعفا میدن یا اطوار در میارن برمیگردن یا دوباره میرن سر یه پست دیگه که گردن نگیرن. 

نت قطع میشه گردن نمیگیرن.

فساد واختلاص بیداد میکنه گردن نمیگیرن.

قوانین حقوقی وقضایی بایه خورده زیر میزی مشق شب قضات میشه گردن  نمیگیرن تازه مدعی هم هستن دارن فساد ریشه کن میکنن.

اغتشاش میشه راحت یکی اسلحه میگیره دستش میاد تو خیابون تیر در میکنه یکی نیست بگه حالا اشوب گر داعش منافق هراسمی میخاد داشته باشه این مملکت در وپیکر نداره همینجوری بیان همینجوری هرغلطی میخوان بکنن لخرشم کسی گردن نگیره بزاریم تقصیر امریکا و هم دستاش؟

قاچاق زیاد میشه گردن نمیگیرن اعتیاد بیداد میکنه ازسنتی گذشتن دیگه مدرن وارد میکنن گردن نمیگیرن

خوراک گیر نمیاد گردن نمیگیرن

توصف مرغ وگوشت کم بود ابرو حیثیت مردم سر یه لقمه  میرفت حالا تخم مرغ هم اضافه شده کم کم برای همه چیز باید التماس کنیم درحالی که مملکتی مملو ازفراوانی هستیم

خلاصه کسی گردن نمیگیره رییس دولت گرامی هم که خدا لعنت کنه اون انگشتایی که اسمشو نوشتن توی برگه رای تا این ملت رو به این روز در بیاره امشب علنا اعلام کرد در گرانی بنزین مقصر نیست واصلا بی اطلاع بودن ایشون بدون اجازه جناب شان اومدن بنزین گرون کردن و این وضع ناجور درست شد و کشور دو هفته خوابید.

میخوام بدونم اینقدر این مملکت هر کی هر کیه وکسی گردن نمیگیره تکلیف قشر ما که عاشق مملکت مون، اب و خاک مون، اعتقادات ملی مذهبی مون هستیم و هربلایی سر مون میاد میگیم هیچ کجا خونه آدم نمیشه ، ما هم بلند شیم راه بیفتیم بریم قاطی بقیه؟

یافرار کنیم یا عنادبورزیم و منافق بشیم و یا.

فرار مغزها شاخ و دم داره؟

خلاصه اینکه خیلی وضعیت شلم شوربایی شده این روزا وهمینه که دل هیچ کاری نداریم ما مثلا یه خورده بیشتر میدونیم ها.


دیروز یکی از دوستان تو صفحه مجازی دیگه ای برام زده بود ما بچه بودیم میگفتن میریم جایی موز نخورید یادتونه؟

راستش من یکی هیچ وقت یادم نمیاد دوران بچگیم بهم تذکری داده باشن و حتی تا این سن هم دل شکستن بی عدالتی حق کشی فخر فروختن و خیلی صفات بد دیگه یادم نمیاد عمدا بخام کسی رو ازار بدم چه برسه بخام حرمت خونه میزبان هم بی جهت بشکنم. نمیدونم شاید یه گاف بزرگه که ادم فک کنه دل کسی رو نشکسته، با شعور بوده ازروز اول پاگذاشتن به این دنیا، سعی بر تحقیر کسی نداشته ، چه میدونم همه خصلتهایی که این روزا ، حسن و اصول مدرنیسم شده نداشته باشه.

اونقدر حقارت ادمهای بیگناه زیادشده که اصلا ادم دیگه نمیتونه صداقت باور کنه.

قدیما مبگفتن موز برندار اجیل کم بخور شیطونی نگن و خیلی موارد قابل تذکر دیگه که هم حفظ ابرو خود و هم ابرو طرف مقابل بشه.مهم بود حریمها وحرمتها.

امروز نه حقوق همسایه ، نه هم خون، نه غریبه، نه کل بشریت برای کسی مطرح نیست. همه مدعیان هم فقط لباس تزویر تن کردن و پی منفعت هستن. 

کلا بنا شده بر منفعت دنیا.

کاش یکی مثل قدیما در پی منفعت غیر دنیا بود و عشق دوباره معنا داشت اما نیست


در زمانه ای هستیم که روابط و ارزش حریمها معنایی ندارد.

برادر با برادر میستیزد خواهر به خواهر خیانت میکند وازپشت خنجر میزند.

فرزند خون والدین را می مکد.

وبعضا والدینی راهم داریم که چوب حراج به انسانیت میزنند و فرزند را .

بد زمانه ای شده. 

بزرگترها رعایت کوچکترها را نمیکنند و خلاف ش هم حریم شان ازبین میرود و گله دارند که ما جوان بودیم پا جلو بزرگترها دراز نمیکردیم و ال و بل، کسی نیست بگوید مگر خودتان شان و منزلت و جایگاه تان را ارزش مینهید که توقع احترام داشته باشید مگر نه اینکه خودتان الگو بوده اید

زنها به نیت مال دنیا به همسرانشان پشت میکنند و مردها به نشان و این تسلسل باطل ادامه دار است چرا که حرمتها شکسته شده است حریمی نمانده

زمانه بدی شده نان به نرخ روز خوردن از آداب مدرنیسم شده

دروغگویی رسم شده اما دروغ خودش جز اخلاقیات و نه رذیلت اخلاقی

زمانه بدی شده لباس دین را پرچم میکنند برای بی عدالتی

ضعف دشمنان را بدخواهان را حربه بزرگ جلوه دادن خود میکنند

شهربان از شهر بیخبر و آنقدر بیخبر که گویی در آسمان سیر میکند

زمانه بدی شده از خانواده تا شهر و بالاترازشهر، منفعت دنیوی حرف اول و آخر را میزند

چشم دجال را از چشمان بی فروغ و روح خاکستری ن و مردان باید دید

باید عمق فاجعه را حس کرد

کسی نمیداند چه خانی رفته چه خانی آمده

برهنگی و فساد و مخدر و الکل و فاحشگی بیداد زمانه است

اگر آزار و غم این سال سی آدمی را بزرگ نکند تکان ندهد و همان بماند میشود چهل ساله بی تفاوت و نا آگاهی که فقط خورد و خوابید و نمیدانست پاسخ این سوال چیست؟

برای چه به دنیا امدیم و به کجا میرویم؟ آیا هدفی از خلق ما نبود؟آیا عروسکی بی اختیاریم؟

زمانه بدی شده مدعیان همه در ابهام ند. مدعیان دین، مدعیان دنیا، مدعیان آخرت، مدعیان عشق

یک سر طناب نفع دنیوی ست و سر دیگر عشق ، عشق تنها میکشد و دنیا

عشق همیشه بازنده است

عشق روی زمین غریبه است، تنهاست، بی یاور است، علی با همه تنهایی ش مالک داشت، عمارداشت، اهل بیت ش، زهرایش، حسنین ش، .

آه که چه تنهایی عمیقی که دیوانه گی کنی عاشقی کنی زاهدی کنی و همگی تنها تو هستی که میدانی نمیدانی و پذیرفته ای که هیچ از همه چیزی اما آنها مدعی اند همه چیز میدانند درحالی که نااگاهند و فریفته دنیا

زمانه بدی شده

 


سن از چهل گذشته و رد داده اند

حرمتها شکسته و رد داده اند

این مردم تا کمر خمیده دنیا

حرمت شکن شده اند و رد داده اند

سینه چاک چاک گل و حشیش و شیشه

افکارپلید دشمنان انسانیت در هپروت زیبایی

هرگوشه وکناری را مینگری چشمان خمار درغمزه مخدر

این مردم پلشت آخرزمانه رد داده اند به بهانه اجبار

درعزای حسین وحسینی ها حرمت شکسته و جشن و سرور برپایند

اینها نه یهودی اند نه کلیمی نه زرتشتی

اینها درمخیلاتشان دین و مذهب واعتقاد هم نیست

اینها محض منفعت مسلمان میشوند و مجاهد

اینها حزب بادزمانه حاضرند رد داده اند

ناموس پرستی رنگ باخته و غیرت پوچ هواست

حرمت به عقاید دیگران هم رنگ باخته است

این مردم زمانه تماما رد داده اند 

چشمان خمار و لبهایشان عطش عشق دوزخ است

درهرکوی و برزن فحشا ثور میدمد

درروزه داری علنا میخورند و ندای حقوق بشر

درماه محرم علنا جشن و سور وساد

این مردم زمانه علنا رد داده و خودهم غافلند 

اجبارحجاب و دین فساد ندارد 

آنها به غلط راه خطا را پی اجبار میدانند

آنجا که کلام حق آمده اجبار نیست

همچون مرا چگونه حد فساد خود ؟

مارا که عمری غم و زجر و غلط بودیم

نه دین نه حجاب نه حیا و حرمت اجبار بود

ماخود به گردش زمانه نرفتیم به بهانه اجبار

مافرق حرمت و انسانیت و اجبار آموختیم

آن هم نه به اجبار بلکه کلام حق

اما چه اسفناک که این مردم زمانه رد داده اند

من درغم کربلامشغول اشک ریختن

درروبه رو میهمانی جشن و گل و حشیش

آن هم به بهانه افسردگی از غم ما

ما داغدار حسین و کربلا اشک میریزیم که قیامت کدام دسته ایم خیر یا شر

آنها از غم ما فسرده و جشن برپا که در اجبار نمانند

افسوس که این مردم رد داده اند

حرمت میشکنند و توقع حرمت ازهمچو ما

لیکن حقوق بشر حقیقی در گرو عشق شیعه است

ماحرمت مینهیم لیک اگر حرمت ما را بشکنند


اگر گمان این است بدرقه سردار ، تنها برای مومنان و موافقان نظام جمهوری اسلامی ایران است یک کوته فکری ست. 
یک گمان است. یک بی سوادی ست که لباس دروغین روشنفکری تن کرده است.
ایرانی به بدرقه سردار دلها میرود. اگر ایرانی نیستی مدعی نباش.
روی سخنم به آنهاست که سالها تنها افتخار روشنفکری شان شرکت در لاتاری ست.
روی سخن با آنهاست که بال بال میزنند پناهنده خارج از مرزهای این مرز وبوم باشند و هیچ وابستگی ودلبستگی به هویت شان ندارند.
روی سخنم به خودفروخته هاست.
به شستشوی مغزی ها.
ایرانی شیعه وسنی و مسیحی و یهودی و . نمیشناسد ایرانی یک هویت است اگر بگیرند کالبدی می ماند با روحی منزجر و اسیر.
اسیر اوهام.
منطق میگوید ایرانی بودن موافق و مخالف رژیم نمیشناسند.
مذهب و دین نمیشناسد. 
اگر زن و کودک و جان و مال و ناموس مان را بگیرند همان مرگ است.
اگر امنیت مان را بگیرند همان مرگ است.
اگر یک وجب از خاک مان را بگیرند همان ذلت واسارت است و همان مرگ است.
اگر سردارهایمان را بگیرند غم ما برای خودمان است اشک ما برای خودمان است.
خون شهدا ارزش و منزلت شان تا آنجاست که شوری حسینی همچون بدرقه سردار راه می افتد کینه ها و فتنه ها نابود میشود و وحدت سرود همه میشود.
باافتخار
من یک ایرانی ام یک کرد یک مسلمان یک مومنه یک معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران و یک معلم من فردا به سیل جمعیت عاشق شهادت می پیوندم و در تشییع سردار خواهم بود.
تورا نمیدانم . وعده ما فردا ۱۶دی ماه ۹۸ تهران 
تشییع حاج قاسم سلیمانی



بعضی از عزیزانی که هیچ مطالعه ای ندارند از مطالعه و تفکر فقط دنبال کردن اخبار نه چندان قابل استناد تو پیام رسانها رو ملاک میدونند این روزها دارند برای کریسمس خودشون رو اماده میکنند بماند که یلدای خودمون هم به سبک امروز توش بحث است اما مردم و برام خیلی جالبه بلک فرایدی هم در بین اقشار شیوع پیدا کرده خود بنده امروز داشتم از دو طلبه حوزوی میشنیدم دارن از حراج اخر سال و از این قبیل قضایا صحبت میکردند که این نشون دهنده اینه ما حالمون اصلا خوب نیست خودمون خبر نداریم چنان غرق در اوهام شدیم که نمیدونیم چی به چیه.

اگه این وسط کسی از جاش بلند بشه یه تی بخوره حداقل به داشته های خودش اضافه کنه باید نذر و نیاز کنیم اما درهرحال کار اساسی در این دوران حذف افکار و اعتقادات تنها نیست حذف خودمون هست. وقتی فرهنگ ما دستخوش تغییر میشه خود ماهم تغییر میکنیم. همونها که الان دارن برا کریسمس خودشون رو اماده میکنن و خیلی ها هم کلا با اعتقادات هم سر و کاری ندارند حالا چه دینی مذهبی و چه ملی و فرهنگی ، این وسط یه عده میگن شما سخت میگیرین بزارین خوش باشه حالمون از بس گریه کردیم پدرمون در اومد دین شما خلق های شماست و از این دست راجیف. این عده همونها هستن که حتی کل زندگیشون یه صفحه کتاب هم مطالعه نداشتن و اگر هم داشتن رمانهای عشقی بوده و یا دنبال کردن سریالهای مزخرف عشقی ترکیه ای و این تمام داشته های علمیشونه اگه اینستاگرام توییتر و فیس بوک رو اضافه نکنیم.

بگذریم

یه مقایسه کوچیک براتون درادامه از انجیل میزارم.

مگه میشه کتابی که کلام خداست در دو کتاب به یک اسم دو جور متفاوت باشه. در چاب یک دوره با چاپ یک دوره دیگه.

به مناسبت ایامی که دارین کاج هاتون رو زینت میدهید به این مقایسه کوچیک توجه کنید تا در پستهای بعدی بازم براتون بزارم.

 

ترجمه قدیم: انجیل متی

بابهای :

۱۸.امّا ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند، او را از روح‌القدس حامله یافتند.

 

 

 

۱۹.و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند. .

 

 

 ترجمه هزاره نو:انجیل متی

بابهای         

۱۸.تولد عیسی مسیح این‌چنین روی داد: مریم، مادر عیسی، نامزد یوسف بود. امّا پیش از آنکه به هم بپیوندند، معلوم شد که مریم از روح‌القدس آبستن است.

۱۹.از آنجا که شوهرش یوسف مردی پارسا بود و نمی‌خواست مریم رسوا شود، چنین اندیشید که بی‌هیاهو از او جدا شود

 

شاید در ظاهر هر دو باب یا همون ایه خودمون فرقی با هم ندارند اما لطفا بیشتر دقت کنید. در ادامه براتون خواهم آورد .


ناله دیگه بسه

بعضی عزیزان در بخش نظرات خصوصی لطف میکنند بنده رو مورد ناسزای خودشون قرار میدهند بابت مطالبی که مینویسم. 

چندمسئله را باید خاطرنشان کنم که بنده فقط دل نوشته های مبتدی و کاملا به دور از تخصصی در هر زمینه ای مینویسم این صفحه به نام خودمم هست اما سالهاست مطالب در زمینه های  مختلف مینویسم دوم اینکه کاره ای نیستم و مرتب دارم نقد میکنم از بوروکراسی اداری بی نظمی و مشکلات از این قبیل پس دلسوز هستم اما هرچیزی اصولی داره. سوم این همه صفحات در محیط های مختلف مجازی هست که روشن و واضح و تخصصی در زمینه های مختلف دارن کار میکنن این وب نوشته خیلی کمتر از اون چیزی هست که بخاد برای کسی تاثیری داشته باشه اما باز هم از مخاطبان چه نقاد و چه موافق ممنونم وقت میزارن مطالب ناچیز بنده رو مطالعه میکنند.

درهرحال ایراد و اشکال زیاده اما بدی ما ایرانی ها اینه از تنبلی زیاد همه موانع نرسیدن هامون رو میندازیم گردن بقیه درحالی که هر عملی پاسخ عملی دیگه شاید در وقتی و مکانی دیگه باشه ما باید از خودمون به ساخت و ساز بپردازیم و بعد از کناردستی مون انتظار داشته باشیم . مدینه فاضله ساختنش سخت نیست خیال و اوهام هم نیست فقط باید هر آدم بتونه در یک دقیقه نه سالها و عمری تنها یک دقیقه دقیق و عمیق فکر کنه آیا جایی از زندگی خطایی نداشتیم که مرتب ناله کنیم و بندازیم گردن زمین و زمان ایا تمام تلاشمون رو کردیم ؟

من که فکر نمیکنم

درهرحال مدتی زمانی برای دل نوشته ندارم و از این پس تجربیاتم در زمینه های تخصصی رو بیشتر به اشتراک میزارم شاید ناسزاهای بیشتر علمم رو هم بیشتر کنه.

یاحق

 


مدتی که گذشت توان نوشتن نداشتم باخودم میگفتم آخه چرا وقتی مملکت گل و بلبله من ناله کنم. مردم کشته میشن انگار نه انگار. فریب میخورن انگار نه انگار. نفاق و دو دستگی می افته انگار نه انگار. ی و رشوه وی میشه انگار نه انگار. توخیابونا وقتی میری قدم بزنی انگار ناف اروپا داری قدم میزنی همه رسما اومدن تا دیده بشن و اززندگی عادی خودشونم عقب افتادن انگار نه انگار، خلاصه همه میندازیم گردن هم.

وزیر وزرا یا استعفا میدن یا اطوار در میارن برمیگردن یا دوباره میرن سر یه پست دیگه که گردن نگیرن. 

نت قطع میشه گردن نمیگیرن.

فساد واختلاص بیداد میکنه گردن نمیگیرن.

قوانین حقوقی وقضایی بایه خورده زیر میزی مشق شب قضات میشه گردن  نمیگیرن تازه مدعی هم هستن دارن فساد ریشه کن میکنن.

اغتشاش میشه راحت یکی اسلحه میگیره دستش میاد تو خیابون تیر در میکنه یکی نیست بگه حالا اشوب گر داعش منافق هراسمی میخاد داشته باشه این مملکت در وپیکر نداره همینجوری بیان همینجوری هرغلطی میخوان بکنن لخرشم کسی گردن نگیره بزاریم تقصیر امریکا و هم دستاش؟

قاچاق زیاد میشه گردن نمیگیرن اعتیاد بیداد میکنه ازسنتی گذشتن دیگه مدرن وارد میکنن گردن نمیگیرن

خوراک گیر نمیاد گردن نمیگیرن

توصف مرغ وگوشت کم بود ابرو حیثیت مردم سر یه لقمه  میرفت حالا تخم مرغ هم اضافه شده کم کم برای همه چیز باید التماس کنیم درحالی که مملکتی مملو ازفراوانی هستیم

خلاصه کسی گردن نمیگیره رییس دولت گرامی هم که خدا لعنت کنه اون انگشتایی که اسمشو نوشتن توی برگه رای تا این ملت رو به این روز در بیاره امشب علنا اعلام کرد در گرانی بنزین مقصر نیست واصلا بی اطلاع بودن ایشون بدون اجازه جناب شان اومدن بنزین گرون کردن و این وضع ناجور درست شد و کشور دو هفته خوابید.

میخوام بدونم اینقدر این مملکت هر کی هر کیه وکسی گردن نمیگیره تکلیف قشر ما که عاشق مملکت مون، اب و خاک مون، اعتقادات ملی مذهبی مون هستیم و هربلایی سر مون میاد میگیم هیچ کجا خونه آدم نمیشه ، ما هم بلند شیم راه بیفتیم بریم قاطی بقیه؟

یافرار کنیم یا عنادبورزیم و منافق بشیم و یا.

فرار مغزها شاخ و دم داره؟

خلاصه اینکه خیلی وضعیت شلم شوربایی شده این روزا وهمینه که دل هیچ کاری نداریم ما مثلا یه خورده بیشتر میدونیم ها.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وب سایت رسمی دی جی مرتضی چیذری مرتضی چیذری پدافند غیر عامل Doktorblog هنر زندگی | مشاوره روانشناسی هنر زندگی گروه بیوتکنولوژی 90 دانشگاه آزاد بابل جوک و خنده برند مد - اولین سایت جامع مد در ایران اجناس فوق العاده